غم عصر جمعه
بعضى مواقع در عصر روزهاى جمعه احساس کسالت و افسردگى مىکنید زیرا در عصرهاى جمعه از یک طرف راه انس با عالم غیب بیشتر فراهم است و روح ما آن را احساس مىکند و از طرف دیگر از آن غافلیم و خود را مشغول زندگى دنیایى کرده ایم. به طورى که روح از یک طرف احساس مىکند باید در عالم دیگرى به سر ببرد و دلش در حال و هواى آنجاست ولى از طرف دیگر ما آن را مشغول بازى هاى دنیایى کرده ایم و در نتیجه از جاى اصلى اش که حضور در عالم غیب است محروم شده است. ما با توجه بیش از حد به بدن، خود را آماده نکرده ایم تا در عصر جمعه با عالم غیب و امام زمان مان انس بگیریم و به همین جهت در خود احساس ناراحتى مىکنیم، در حالىکه اگر در طول هفته مراقبت ها و مواظبت هاى لازم را انجام مىدادیم و روح خود را براى انس با عالم غیب و معنویت آماده مىکردیم، نه تنها عصر جمعه برایمان غمناک نبود، بلکه نسبت به سایر روزها از آرامش و نشاط بیشترى برخوردار مىشدیم به طورى که احساس مىکردیم در تنهایى عصر جمعه به گمشده ى خود دست یافته ایم.
عصر جمعه شبیه عصر یک زندگى است که باید انسان در روزهاى آخر زندگى، خود را آماده کرده باشد از این دنیا به عالم غیب و معنویت سفر کند و با شادى هاى قیامتى روبه رو شود. اگر در زندگى- که در واقع یک جمعه بیشتر نیست- خود را براى ورود به عالم غیب و قیامت آماده کرده باشید، در عصر زندگى آرامش خوبى را در خود احساس مىکنید و روزشمارى مىکنید که هرچه زودتر به سوى عالم غیب بروید و راز و رمزهاى آنجا را بیشتر بشناسید و در آن دنیاى فوق العاده گسترده با زیباترین حقایق به سر ببرید. ولى اگر در طول زندگى، خود را براى ورود به عالم غیب آماده نکرده باشیم، چقدر روبه روشدن با پیرى و برزخ و قیامت براى ما وحشتناک خواهد شد و چقدر روح ما با آن شرایط احساس ناهماهنگى مىکند و عملًا انسان در آن حالت با تمام عذاب هایى که خداوند در قرآن از آنها خبر داده روبهرو مىشود.
جوان و انتخاب بزرگ، ص: ۵۸ و ۵۹