شما به طور فطرى از خود میپرسید براى چه در دنیا آمدهایم، براى چه درس بخوانیم؟ و صدها سؤال از اینگونه دارید. این چراها وقتى مطرح است که مطلوب شما که آرامش است توسط کارهایى که به آن دست میزنید به دست نیامده است، و لذا میگوئید چرا این کار را کردم و یا چرا آن کار را نکردم، چون از طریق آن کارها به آرامش مطلوب دست نیافته اید، میگوئید من از این کلاس خسته شدم، چون آن آرامش حقیقى که با حضور در این کلاس میطلبیدید حاصل نشد، هرچند در ظاهرِ امر برنامهها طورى خود را مىنمایانند که آن آرامشى که به دنبال آن هستیم در آنها موجود است. ولى در بسیارى موارد وقتى وارد آنها میشویم می یابیم که اینچنین نیست.
میتوان نتیجه گرفت عوامل آرامش دو نوع است. یکى عوامل حقیقى و دیگرى عوامل کاذب. آرامش حقیقى آن نوع آرامشى است که عقل به حقیقت آن پى برده باشد، و آرامش کاذب آن نوع آرامشى است که صرفاً وَهم ما آن را تصدیق کند و اجازه ندهد عقل نظر دهد. به عبارت دیگر مىتوان گفت: آرامش حقیقى با جوابگویى به گرایشهاى فطرى حاصل میشود، به همین جهت برعکس آرامشهاى وَهمى، حقیقى و پایداراند.
ابتدا باید روشن شود آنچه عقلى و استدلالى است، حقیقى است، هرچند نمىخواهیم بگوییم آنچه را عقل از حقایق به ما مىدهد همهى حقیقت آن چیزى است که هست. مسلّم آنچه قرآن و عرفان در اختیار ما مىگذارند چهرهى روشنترى از حقیقت است ولى عقل برعکسِ وَهم، ما را متوجه حقیقت میکند.
متنی که مطالعه نمودید، بخش های ابتدایی از کتاب «مرزهای ارتباط زن و مرد یا فلسفۀ حجاب» از استاد گرانقدر، «استاد طاهرزاده» میباشد.
شما دوست عزیز میتوانید فایل این کتاب ارزشمند رو به صورت کاملا قانونی و حلال از این لینک دانلود کنید