یکی از مهم ترین صفات پروردگار، صفت عدل است. اهمیت این صفت الهی تا آنجاست که متکلمین و فلاسفه اسلامی هنگامی که میخواهند از ویژگی های خداوند(قدرت، علم، اراده و ...) سخن به میان آورند و آن ها را مورد بررسی قرار دهند، بحثی معمولا عمیق و سنگین میکنند که مردم عادی چیزی از آن متوجه نمیشوند؛ ولی مسائل عدل مورد توجه همه مردم اعم از دانشمند دینی و عادی است. از این روست که شیعه اصل دوم دین را «عدل» میداند(البته تنها دلیل این نیست).
حال که دانستیم عدل از جایگاه بسیار مهمی در زندگی مردم برخوردار است و درواقع عامی ترین گروه مردم-حتی یک روستایی بسیار ساده- نیز به اشکالاتی که در این مسئله ایراد میشود، فکر میکنند و به دنبال پاسخ هستند، لازم است که در ابتدا به گوشه ای از این مشکلات اشاره شود و جستجوی از پاسخ ها را به خوانندۀ گرامی واگذار مینماییم.
برای پاسخ به این سوالات میتوانید به کتاب «عدل الهی» نوشتۀ استاد شهید مطهری مراجعه نموده و مسائل خود را برطرف نمایید.
دانلود نرم افزار آثار شهید مطهری برای اندروید - کلیک کنید
دانلود فایل الکترونیکی (PDF) کتاب عدل الهی - کلیک کنید
تعدادی از پرسش هایی که به عنوان نقص در نظام خلقت و اشکال در عادل بودن پروردگار ممکن است در ذهن انسان پدید آید:
چرا در جهان، تبعیض و تفاوت وجود دارد؟ چرا یکى سفید است و دیگری سیاه، یکی زشت است و دیگری زیبا، یکی سالم است و دیگری علیل؟ بلکه چرا یکی انسان است و دیگری گوسفند یا کرم خاکی؟ یکی جماد است و دیگری نبات؟ یکی شیطان است و دیگری فرشته؟ چرا همه مانند هم نیستند؟ چرا همه سفید و یا همه سیاه نیستند؟ چرا همه زیبا و یا همه زشت نیستند؟ و اگر بنا است تفاوتی در کار باشد چرا آنکه سفید است سیاه نشد و آنکه سیاه است سفید نشد؟ چرا آنکه زشت است زیبا نشد و آنکه زیبا است زشت نشد؟
پرسش دیگر در مورد فناها و نیستی ها است: چرا اشیاء، موجود مىشوند و سپس معدوم مىگردند؟ چرا مرگ، مقرّر شده است؟ چرا انسان بدنیا می آید و پس از آنکه لذت حیات را چشید و آرزوی جاوید ماندن در او زنده شد به دیار نیستی فرستاده مىشود؟
عدم محض بهتر از وجود ناقص است. هر چیزی و هر کسی تا موجود نشده حقی ندارد، اما همینکه موجود شد حق بقا پیدا مىکند. اگر اشیاء اصلًا بوجود نمی آمدند در آسایش و سعادت بیشتری بودند از اینکه آورده و سپس با ناکامی برده شوند؛ پس چنین آوردنی ظلم است.
پرسش دیگر این است که: گذشته از مدت محدود هستی ها و پیدایش فناها و نیستی ها، وجود نقص ها از قبیل جهل، عجز، ضعف، فقر براى چیست؟
پرسش دیگر این است: گذشته از تبعیضها و تفاوتها، و گذشته از اینکه هر چیزی جبراً محکوم به فنا است، و گذشته از اینکه برخی موجودات که به دنیا مى آیند برخی از لوازم حیات از آنها دریغ مىشود، وجود آفات و بلایا و مصائب که در نیمه راه، یک موجود را به دیار نیستی مىبرد و یا در مدت هستى، هستى او را مقرون به رنج و ناراحتى مىکند برای چیست؟ میکروبها، بیماریها، ظلم و اختناقها، سرقتها، سیلها، طوفانها، زلزلهها، جداییها، مصیبتها، جنگها، تضادها، شیطان، نفس امّاره و غیره، براى چیست؟
وقتى تجهیزات »دفاعى« و »حفاظتی» موجودات زنده را در برابر خطرها، شاهدی بر نظم و حکمت الهی مىگیریم فوراً این سؤال مطرح مىشود که اساساً چرا باید خطر وجود داشته باشد تا نیازى به سیستمهاى دفاعى و حفاظتى باشد؟ چرا میکروبهاى آسیب رسان وجود دارند تا لازم شود به وسیله گلبولهاى سفید با آنها مبارزه شود؟ چرا درنده تیزدندانآفریده مىشود تا احتیاجى به پای دونده و یا به شاخ و دیگر وسائل دفاع باشد؟ در جهان حیوانات از طرفى ترس و حسّ گریز از خطر در حیوانات ضعیف و شکار شدنى وجود دارد، و از طرف دیگر سبعیّت و درندهخوئى در حیوانات نیرومند و شکارکننده قرار داده شده است. براى بشر این پرسش مطرح مىشود که: چرا عامل هجوم و تجاوز وجود دارد تا لازم شود تجهیزات دفاعى از روى شعور و حساب بوجود آید؟