لذّت حیات

کسی که در زندگی لذّت نمی برد، انسانی مُرده است ...

لذّت حیات

کسی که در زندگی لذّت نمی برد، انسانی مُرده است ...

لذّت در زندگی چیست و شامل کدام لذّت هاست؟ بالاترین سطح و حدّ لذّت تا کجاست؟ اصلاً مگر لذّت، تَه دارد؟

   در ابتدای انقلاب اسلامی ایران که در 22 بهمن سال 1357 ه.ش. صورت پذیرفت، فردی در عراق به قدرت می­رسد که انگیزۀ بالایی در کشورگشایی و سرکوب مخالفان خویش دارد.

   وی پس از به دست گرفتن قدرت، اندیشه هایی از حمله به ایران و انقلاب نوپای آن در سر دارد که با حمایت های بی­دریغ آمریکا و متحدان او به­ویژه اسرائیل روبرو می­شود. صدام حسین، با اندیشۀ بی نظمی ایران و ضعف نظامی او، در تاریخ 31 شهریور 1359 حمله را آغاز می­کند.

   جنگ بین ایران و عراق را می­توان با تسامح به سه بخش تقسیم کرد. سه بخشی که در هرکدام گنج هایی نهفته است که این جنگ را تبدیل به یک گنج باارزش می­کند. خود را به پای درس هایی از قرآن و روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می­نشانیم تا حجاب هایی از این راز برای ما به کنار کشیده شود.

صحنۀ اول؛ کسانی­که جانشان به ملکوت اعلی پیوست و به دیدار پروردگار خویش شتافتند:

   اگر از هر انسانی پرسیده شود که با ارزش­ترین سرمایۀ تو چیست؟ بی­شک پاسخ خواهد داد: جان، این جان من است که قیمتش برای من از هرچیزی بالاتر است. آری، به راستی باید گفت کسانی که در جنگ، جان خویش باختند متضرر ترین افراد هستند. اما چرا اینگونه نمی­گوییم و اصلا چرا باید در فرهنگ ما خواستار شهادت بود؟ چرا غربیان از مرگ در بحبوحۀ جنگ می­گریزند ولی بسیجیان ما به استقبال آن می­شتافتند؟ چرا یک جوان، در بهار زندگانی خواستار رخت بربستن از دنیاست، آن هم هرچه فجیع­تر بهتر، هرچه گمنامتر بهتر، هرچه مظلومانه تر بهتر و هرچه ناجوانمردانه تر بهتر؟ تفاوت کجاست؟

   اما نه؛ به نظر میرسد واقعا دلایل قابل تاملی وجود دارد. نظر شما چیست؟

   اینکه هفت ویژگی اعطایی از جانب خداوند به چنین کسی تعلق میگیرد: اولین قطرۀ خونش موجب آمرزش گناهانش می­گردد.سر در دامن حورالعین می­نهد. به لباس های بهشتی آراسته می­گردد. معطّر به خوش بوترین عطرها می­گردد. جایگاه خود را در بهشت مشاهده می­کند. اجازۀ سیر و گردش در تمام بهشت به او داده می­شود. پرده ها کنار رفته و به وجه خدا نظاره می­کند.

   او را شهید می­نامند یعنی کسی که به وجه الله نظر می­کند. شاهد وجه خداست.

   او را همین بس که پیامبر(ص) وقتی شنید کسی دعا می­کند و ازخدا می­خواهد: «اسئلک خیر ما تسئل خدایا! بهترین چیزی که از تو درخواست می­شود به من عطا کن» فرمودند: اگر این دعا مستجاب شود، در راه خدا شهید می­شود.

   به راستی که «بالاتر از هر نیکی، نیکوتری هست، مگر شهادت که هرگاه شخصی شهید شود، بالاتر از آن خیری متصوّر نیست.

   شهید، در روز قیامت مقام شفاعت دارد و در آن روز لغزشهایش به خودش نیز نشان داده نمی­شود.

   ما پیرو علی بن ابیطالب هستیم. همانکسی که در احد ناراحت این بود که چرا به شهادت نرسیده است تا اینکه مژدۀ شهادت در آینده را از پیامبر (ص) دریافت نمود. همانکه قسم خورد تحمل هزار ضربه شمشیر در راه خدا، آسان­تر از مرگ در رختخواب است.

   تا به حال هیچ اندیشیده­ایم که علی (ع) دهها فضیلت اختصاصی  داشت. اول کسی بود که ایمان آورد، جای پیامبر(ص) خوابید، برادر پیامبر(ص) شد، تنها خانۀ او به مسجد پیامبر(ص) درب داشت، پدر امامان و همسر زهرا سلام الله علیها بود. بت شکن بود، ضربت روز خندق او، از عبادت ثقلین افضل شد. اما در هیچ یک از موارد فوق نفرمود «فُزتُ» تنها هنگامی که در آستانۀ شهادت قرار گرفت، فرمود«فُزتُ و ربّ ال کعبه»

   شهید مطهری می­نویسد: سخاوتمند، هنرمند و عالم؛ مال، هنر و علم خود را که بخشی از وجود اوست جاودانه می­کند، اما شهید، خودش را جاودانه می­کند.

   شهدا آنچه را که با خدا عهد بسته بودند، عمل نمودند. همانگونه که کور، مفهوم بینایی را درک نمی­کند، زندگان دنیا نیز حیات شهدا را درک نمی­کنند.

   وقتی انفاق مال مال در راه خدا، قابلیت رشد تا هفتصد برابر و بیشتر را دارد، دادن خون و جان، در راه خدا چگونه است؟

    صحنۀ دوم؛ کسانی که جان خویش بر کف دست نهادند ولی توفیق شهادت برایشان حاصل نشد و آنان که مجاهدان را یاری نمودند:

   در صحنۀ اول دیدیم که شهیدان به چه گنج عظیمی دست یافته­اند و به چه آبشخور معرفتی رسیده­اند. اما آنان که تنها از پشت صحنه کمک کردند و یا آنان که در جنگ شرکت داشتند ولی حکمت خدا بر ماندن آنها در این دنیای ناسوت و مادی بود، این افراد چه سودی عایدشان شد؟

   قران می­فرماید:«و تعاونوا علی البرِّ و التّقوی» در کارنیک و پرهیزکاری همکاری کنید. در طول جنگ تحمیلی، چه بسیار کمک هایی که به جبهه ها فرستاده شد. برخی کمک ها را که انسان می­بیند، خلوص فرستنده را که می­بیند، اشک از چشمانش جاری می­شود. نمونه بسیار است. مثل همان پیرزن روستایی که که همراه بستۀ خود که شامل تنها چهار تخم مرغ بود نامه­ای می­نویسد و از رزمندگان عذرخواهی می­کند. کسی که در کار خیری شرکت کند یا واسطۀ انجام آن قرار بگیرد، اجر عامل آن را خواهد داشت. پیامبر(ص) میفرمایند:«هرکس مجاهدی را برای جهاد در راه خدا آماده کند، در واقع مانند این است که خودش جهاد نموده باشد و هرکس از خانواده مجاهدی حمایت نماید مانند این است که خودش در میدان جنگ حضور داشته باشد».

   از اجر اخروی که بگذریم، مجاهدان و آزادگانِ از جنگ برگشته، خود مبلّغ و روایتگر تمام اتفاقات جنگ خواهند بود. نمی­گذارند آن رشادت ها، مظلومیت ها، معرفت ها و رفتارهای شهدا فراموش شود. نسل جوان و جنگ ندیده را از شبهات دشمنان که چشم طمع بر آنان دوخته است، رهایی می­بخشند. مراتب عالی ظلم ستیزی و مبارزه با استکبار را از هم رزمان رفتۀ خویش به ارث برده­اند. و در نهایت حافظان و ناشران اصلی جنگ خواهند بود.

    صحنۀ سوم؛ جامعه­ای جنگ زده، ویران، و نگران از آینده؛

   پس از اتمام جنگ تحمیلی و پذیرش صلح میان طرفین و یک قطعنامه که ماهیت اصلی آن، حفظ منافع ابرقدرت ها بود، کشور ایران با چالش های جدیدی روبرو می­شود. رهبر این نهضت و انقلاب نیز پس مدت کوتاهی مردم را ترک می­کند. استکبار جهانی خوشحال از آیندۀ نامعلوم انقلاب اسلامی، طرح هایی شیطانی در سر می­پروراند.

   اما ... اما جامعۀ ایران فرق می­کند. جامعه­ای با اکثریت مذهب تشیع. این مذهب، یک خاصیت ویژه دارد، یک پویایی ذاتی دارد که در طول تاریخ با وجود سرکوب حاکمان ظالم، خود را حفظ کرده­است، همواره در حال حرکت بوده­است و آن خاصیت ویژه، امید است؛ امید به آینده. امید اما، در این طریقت، رنگ و بویی دیگر به خود می­گیرد. امید، با تلاش و با ایمان به خدا و توکل بر او و سپردن نتیجۀ کارها به او قرین می­گردد. جامعۀ امیدوار را چه کسی یارای مقابله است؟

   جنگ تحمیلی، گذشته از تمام مضرات، نوعی پشتوانۀ فکری و ذخیرۀ معنوی برای ملت ایران به وجود آورد و آن اینکه با هر سختی­ای که روبرو می­شوند، می­گویند:«ما می­توانیم». آری، ما می­توانیم، همانگونه که در جنگ توانستیم از هیچ، هر چیزی بسازیم. و این جای تعجب ندارد که هر عملی که در نگاه اول سخت می­نمایاند را با توکل به خدا و امید به کمک او آغاز می­کنند و اعجاب ها و کارهای                    خارق­العاده­ای را که در طول جنگ صورت گرفت را یادآوری می­کنند که اگر خدا اخلاص بنده­ای را ببیند، تمام وسایل را در جهت خواست او همسو می­کند.

   از سویی دیگر اما، پیش از شروع جنگ تحمیلی، اوضاع آشفتۀ کشور را می­بینیم که سراسر محل تنازعات سیاسی و صحنه های ترور است. به گفتۀ برخی کارشناسان، جنگ یک نعمت بود. چرا که بار دیگر تمام گروه­های سیاسی در جهت حفظ منافع ملی و حفظ کشور، متّحد شده و اختلاف ها را کنار گذاشتند. وقتی­که این همه یاری خدا را که از جهات مختلف کم کم برای ما مکشوف می­گردند، به نظاره می­نشینیم، ناخودآگاه این آیه را با خود زمزمه می­کنیم:«والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سُبُلَنا»

   همانطور که دیدیم، جنگ تحمیلی منافع و متامع بسیاری برای کشور داشته است.

   عزیزان! شهدا را دیدیم که به بالاترین مقام در عالم وجود رسیده­اند، چه گنجی به دست­آورده­اند. جنگ، برای همۀ شهدا با همۀ سختی­هایش به بزرگ­ترین گنج تبدیل شد. گذشته از اینها، شهادت، پمپاژ خون به پیکر اجتماع است، جامعه  را زنده نگه می­دارد و اجازۀ عدول از ارزش­ها را نمی­دهد.

   عزیزان! مجاهدان و حامیان آنها را دیدیم که اجر همه شان نزد خدا محفوظ است. شاهد نسلی هستیم که قرار است مهم­ترین کار پس از جنگ، یعنی برقراری ارتباط و رساندن مفاهیم جنگ به نسل جدید را برعهده بگیرند. چه وظیفۀ دشواری و چه گنج باارزشی؛ گنج تبلیغ. خداوند همۀ آنان را در وظیفۀ­شان موفق بدارد.

   عزیزان! دست قدرت خدا را دیدیم که چگونه ما را کمک کرده­است؛ نتیجۀ دلخواه را به ما عطا کرده­است؛ قلوب مردم کشورهای دوست را با همراه کرده­است و بر مصائب جنگ کمک کرده­است. دفاع مقدس، تا ابد الگویی از «کار نشد ندارد» به ما عطا کرده­است. و موجب همدلی و همکاری قشرهای مختلف جامعه شده­است.

   امروزه نیز به فرمان مقام معظم ولایت، مکان­های وقوع جنگ­ها، شهادت فرماندهان و قهرمانی ها و حماسه­سازی های مجاهدان، در دسترس عموم مردم قرار دارد و همگی از گنج­های بی­پایان آن بهره­مند می­شوند.

   راستی، به نظر شما، جنگ ما چه گنج­های نهفتۀ دیگری در دل خود به یادگار گذاشته است؟

نظرات  (۱)

آفرین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی